نتایج جستجو برای عبارت :

خاک من را ز کَرَم بر در میخانه ببر ***

خاک من را ز کَرَم بر در میخانه ببر 
یا سبو گیر و بیا در ره جانانه ببر 
جان بی طاقت من را بده از بند رها 
بهر آن شمع شب افروز، چو پروانه ببر
ساقی از، باده نابی که جهان بر هم زد 
جرعه ای آر مرا، لیک چو دیوانه ببر
بر سرائی که مرا خاک درش سرمه ی چشم 
تا به قربانگه دل، سرخوش و مستانه ببر 
رهروا خون دلم را، ز وفایت تو بگیر 
بر در میکده ها، ساغر و پیمانه ببر
اشک خونین که من از، درد فراقش ریزم 
گر به کعبه نخریدند، به بتخانه ببر 
ساقیا فتنه مکن، بر دل خونین
عالم همه قطره و دریاست حسین
 خوبان همه بنده و مولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش
از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
 
 
سلام به همه ی دوستان گل پاتوقی ایام سوگواری ماه محرم رو به همه تسلیت میگم ان شاالله تو این ماه هرچی از خدا خواستید بهتون بده منم التماس دعا دارم ازتون برای مریضا مونم دعا کنید دوستای گل
 
راستی قبلنا ماتوقمون شلوغ تربودا چرا دیگه نظرات کم شدهمسابقمون هنوز سرجاشه لطفا بازم ایده بدید واسه مسابقه مون منظرم ان شاالله مساب
حالا چکار کنم با این درد در بَرَم؟
با ریشه سر کنم ، یا با شاخِ پَرپَرم؟
من مردِ روزهای عجیبم ولی که شب...
امشب عجیب درد دارد کلِّ پیکرم
تاریخِ گرگ های جهان جورِ دیگری ست
من گرگ و بی رقیب، ولی خویش می درم
بینِ دو انتخاب ، فقط حقِّ غم... وَ غم
مجبورْ ، یا با اختیارِ کور یا کَرَم
از کوه های برفی و دریایِ در جنوب
هی بال بال می زنم، از صخره می پرم
آدم برای شادی اش انعام می دهد
من سور می فروشم و هی غصّه می خرم
پاریس و تهرانید و من افراد شوک شده
یک تیر توی قل
جمعی به سر کوی تو پیمانه بدستند 
بعضی شده حیران، ره میخانه نشستند
موجی لبِ پرگار به حالِ دَوَرانند 
جمعی ره خمخانه گرفتند و برستند 
آنان که شده رهروِ این وادیِ جان گیر
جامی بِرُبودند و ز دنیا، بگذشتند 
تا عشق تو شد در دل مستان همه جا، می
پیمانه گرفتند و دو صد توبه شکستند
ساقی مکن امشب غم دوران تو بهانه 
کاین خیلِ* خُماران همه پیمانه بدستند
بنما ز کَرَم راه نهان ، از درِ دیگر
هر چند رقیبان، درِ میخانه به بستند
زین ره نشود بی می و معشوق گذر کرد
به نام خدای خاک‌های پاک :)
 من شنیدم یک جایی یک خانواده‌ای هست، که بعد از سه روز روزه‌داری، افطارشان را (به یکی مثل من) نیازمند دادند. 
من شنیدم یک جایی یک خانواده‌ای هست که مادرشان لباس عروسش را (به یکی مثل من) مستحق داد.
من شنیدم یک جایی یک خانواده‌ای هست؛ که پدرشان در رکوع نمازش انگشتر (به یکی مثل من) گدا داد.
من شنیدم یک جایی یک خانواده‌ای هست؛ که از قول پسر بزرگشان نقل شده:"کَرَم یعنی قبل از درخواست کسی به او ببخشی". 
من شنیدم یک جایی که خان
 من ز شهردار گرامی و انجمن شهر تقدیر فراوان دارم  ازتلاش همه کارکنان پاکبانان قدر وسپاس  فراوان دارم  همه اقدام نمودند به سمپاشی این شهراز دل و جان  آفرین برهمگان باد و لطف خدا پشتیبان آن سپاهی و بسیجی دلاور که چند سال علیه دشمن جان به کف جنگ نمودند و آزاد نمودند میهن 

همه امروز زدند دامن همت و خدمت بِهمشهری خویش کنترل بهر کرونا و تقسیم مواد بهمشهری خویش نوجونان غیور آماده خدمت درشهر با کمال ادب و مهر ببردند بسته داخل شهرمی نمایم تشکر زنی
دستم را گرفته اید پله پله از نردبان نور بالا می برید ای خاندان کَرَم !
 
ابتدا فرزند شیطان سر و کله اش پیدا شد، آمد جلو که با پتکش بزند بر سر من، ویران کند تمام اعتقاداتم را، ضربه مغزیم کند تا بیهوش شوم؛ بی جان و خونین و گریان، مرا انداخت گوشه ی اتاقی تاریک و گند گرفته تا در تنهایی و ظلمت فرو روم، من آن تاریکی بد بو را هنوزم خاطرم هست، بی حسی و خاموشی روح را یادم هست...
 
در همان رخوت متعفن، شبی در مجلس علی، یوسف گمشده ی بارگاهِ الهی آمد و از حوالی
من شـدم عاشق به ایّام قدیم عشق و همراهش هزار امّیدو بیمداستان و قصّه اش طولانی استمیدهم شرح آنچه را واقع شده استدل درون سینه ام آتشفشانمی‌شد آتش از شرارش روح و جانروزو شب کارم  غم چشمان اوبــوده ام زندانیِ زندان اوترس و لرزو وحشتی حاکم ،عجیببود بر جانِ من از عشقم نصیبدر تن و روحم شده آتش به پاآتشی سوزنده امّا با صفااز قضا روزی به راهی بود ، منمیگذشتم از همان طرف چمندوستانش همرهِ او بوده اندآگه از عشـق من و او بوده انداز کنارم رد شد ، او با ی
معرفی توسط وبلاگ... زلال حکمت
 
​​​​​​
 
کتاب چشمه خورشید (یک صد و ده نکته ی تربیتی ار نامه ی سی و یک نهج البلاغه) در آستانه ی عید غدیر منتشر شده است.
این اثر که هفتمین اثر نویسنده و چهارمین کتاب منتشر شده ی وی در نهج البلاغه پژوهی می باشد، شرح موضوعی نامه ی تربیتی امام علی به امام حسن علیه السلام است که در آن سه موضوع مهم و کاربردی در تربیت، طی 110 نکته (برای سهولت در خواندن و فهم) مورد شرح و تبیین قرار گرفته است.
 
بخشی از کتاب:
کرامت به معتای "ب
این پست رو الان توی تلگرام دیدم،خیلی قشنگ بود بنظرم،گفتم اینجا پست کنم:)
 چگونه در ثلث آخر شب، با خداوند راز و نیاز کنیم، و از او درخواست نماییم
مرحوم آیت الله تولاّیی خراسانی در سخنرانی خود در مسجدالنّبیّ قزوین، در جمادی الاخری سال1390قمری می فرمود:

بدن، مرکب ماست. ما سوار بر این مرکب هستیم. به این مرکب هم باید یک کمی  خوراکی داد تا سر حال بیاید و ما را بِکِشد و بِبَرَد. لذا ثلث آخر شب، بلند شوید و دست و صورت را بشویید.
 اگر به چای عادت دارید، ی
تقدیم به «هشتمین ستاره»  و «دهمین خورشید»
1- «رضا»ست نامِ تو، ای آنکه «مُرتضا» شده ای        نه مرتضی؛ که رضا دادی و «رضا» شده ای2- تمام صحن و سَرایت، خلاصه ای از عشق        تو «کوثری» و «غدیری»، که مقتدا شده ای3- مَگرنه زائرِ کویت، گدایِ درگاه است؟!        تَـرَحّمی بنما! چون: که پادشا شده ای4- جهانِ فانی اگر کشتی است، و ما بر آب        بنامِ تو قسم آقا! که «ناخُدا» شده ای5- بهار، نامِ تو را می بَـرَد به لب، آری؛        تویی که آینه ایّ، و خُدانِ
از خیلی پیش تر هایعنی همان زمان که نه می فهمیدم‌ وسیع یعنی چه و سریع به چه معناستشما برایم جور دیگری بودیدچه جورش را نمی دانمشبیه یک آدم آشنابقیه ی خاندان شما برایم آدم های بزرگ فامیل بودند که من خیلی هایشان را نمیشناختم. محترم بودند، بزرگ بودند، همه دوستشان داشتند و من برای این همه، دوستشان داشتم اما هیچ‌قرابتی بین خودم با آن ها حس نمی کردم.ولی در رابطه با شما نه! شما از همان بچگی طعم خاطره داشتید برایم حتی اگر وسط گریه و تاریکی و عزا بودم
تقدیم به «هشتمین ستاره»  و «دهمین خورشید»
1- «رضا»ست نامِ تو، ای آنکه «مُرتضا» شده ای        نه مرتضی؛ که رضا دادی و «رضا» شده ای2- تمام صحن و سَرایت، خلاصه ای از عشق        تو «کوثری» و «غدیری»، که مقتدا شده ای3- مَگرنه زائرِ کویت، گدایِ درگاه است؟!        تَـرَحّمی بنما! چون: که پادشا شده ای4- جهانِ فانی اگر کشتی است، و ما بر آب        بنامِ تو قسم آقا! که «ناخُدا» شده ای5- بهار، نامِ تو را می بَـرَد به لب، آری؛        تویی که آینه ایّ، و خُدانِ
شخصی به نام حسین بن عُلوان می‌گوید : در مجلسی که برای کسب دانش شرکت کرده بودیم نشسته بودم و هزینه ی سفر من تمام شده بود . یکی از کسانی که در آن جلسه بود گفت : برای این گرفتاری به چه کسی امیدواری ؟ گفتم به فلانی . گفت : به خدا سوگند ، حاجتت برآورده نمی‌شود و به آروزی خود نخواهی رسید و مقصودت حاصل نخواهد شد . گفتم : از کجا می‌دانی خدا تو را بیامرزد ؟ گفت من از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود در یکی از کتاب‌ها خوانده‌ام که خدای متعال فرموده است به عزّت و
 
قصیده بهاریه امام خمینی (ره) درباره انتظار
آمد بهـــــار و بــــوستان شد رشک فردوس بـــرین          گلهـــــا شکفتــــــه در چمن، چون روى یار نازنینگسترده، بــــــاد جانفــــزا، فرش زمرّد بى شُمــر            افشـــــــــانده، ابـــــر پرعطا بیرون ز حد، دُرِّ ثمیناز ارغـــــــــوان و یاسمن، طرف چمن شد پرنیــان            وَز اُقحـــــــــوان و نسترن، سطح دَمَن دیباى چیناز لادن و میمـــــون رسد، هر لحظه بوى جانفـــزا          
قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش که در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد——————
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین——————
عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین است . دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است——————
آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان م
✍✍✍
"قامت غدیر"  در ژنده پیراهنِ انکار مگر می گنجد؟غدیر ؛ کتمان پذیراست مگر؟ابر، باد ،ماه ، خورشیدوفلک درمیانه ی  میدان ،  مومنان به گِردخویش خوانده اند که ازکدامین سِرّ ، مُهرِ  ملاحظات بردارند؟ابرِ واپسین حج ، بادِ وحی و ارادت ، ماهِ تمامِ علی و خورشید روی نبی ،همه در میان ومهیا بودند تا پیامبر رفته ها رابازگرداند ودر انتظار واپس مانده ها بماند که چه بگوید؟ پیمبر علی رابر بلندا بخواند و دستهایش را بالا ببردکه تنها بگوید این علی یارمن
اصلی و کَرَم‌ یک داستان عاشقی تُرکان جهان بخصوص تُرکان اوغوزمی باشد که روایت‌های گوناگون ولی نه چندان متفاوت از آن در فرهنگ و ادبیات آذربایجان، تُرکمنها، ترکیه و برخی کشورهای آسیای میانه رواج دارد. به عقیده محققین، این داستان لیریک دراوایل سدهٔ دهم قمری‌/ شانزدهم میلادی به وجود آمده وبه تدریج در میان سایر تُرکان اوغوز رواج یافته‌است. اکثرپژوهشگران بر این باورند که خاستگاه اصلی این افسانه آذربایجان بوده‌است. برخی دیگر معتقدند اصلی (مع
استاد سازگار ـ ولادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع)
امشب شب نزول تمام ملایک است
باور کنید بخت، به کام ملایک است
هم کوثـر ولایـت و هم بادۀ بهشت
پیوسته بحربحر به جام ملایک است
بــارد بـرات عفــو الهـی ز آسمـان
صبح قیامت است، قیام ملایک است
بر هـر ملک کـه می‌نگرد از چهارسو
چشمش به ماه روی امام ملایک است
امشب ز صدهزار شب قدر، بهتر است
قنداقـۀ حسین بـه دسـت پیمبر است
****
ملک وسیـع حـق، یـم عفو عنایت است
لبریــز، آسمــان ز فـروغ ولایـت است
هر سوره‌ای ک
اصلی و کَرَم‌ یک داستان عاشقی تُرکان جهان بخصوص تُرکان اوغوزمی باشد که روایت‌های گوناگون ولی نه چندان متفاوت از آن در فرهنگ و ادبیات آذربایجان، تُرکمنها، ترکیه و برخی کشورهای آسیای میانه رواج دارد. به عقیده محققین، این داستان لیریک دراوایل سدهٔ دهم قمری‌/ شانزدهم میلادی به وجود آمده وبه تدریج در میان سایر تُرکان اوغوز رواج یافته‌است. اکثرپژوهشگران بر این باورند که خاستگاه اصلی این افسانه آذربایجان بوده‌است. برخی دیگر معتقدند اصلی (مع
خداوند همه را کمک می کند، و روزی آنها را می رساند. هیچکس نباید فکر کند که: بیهوده آفریده شده و یا اینکه، کسی در دنیا او را دوست ندارد، و به حرفهای او گوش نمی دهد! متاسفانه دنیای سکولار همه مفاهیم را، برعکس کرده و عمدا مردم را متوجه: مفاهیم غیر اصولی نموده تا، فکر کنند که تنها هستند! مثلا در تبلیغات همراه اول می بینیم که می گوید: هیچکس تنها نیست، ما همراه شما هستیم! یعنی خود را بجای خدا معرفی می کند. ذهنیت مردم را که می دانند: خداوند در همه جا هست و
گروه معارف و مناسبتهای رادیو ایران تقدیم میکند.
**************************************
به افق آفتاب
******************************************
به نام ِ خدایی که بندگان استغفارکننده خودش رُ دوست داره.
و سلام
******************************************
در  آستانه اوقات ملکوتی ِ اذان ظهر و با دعای ِ به درگاه ِ خدای ِ بزرگ در تعجیل ِ در ظهور ِ حضرت حجت عج  ا... تعالی فرجه الشریف با شما همراه هستیم.
******************************************
برنامه امروز ما تقدیم به همه انسانهایی که دوست دارن تنها بنده خدا باشن و رضایت خدا ر
برنامه
 
گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران تقدیم میکند
***********************************************
به افق آفتاب
***********************************************
به نام ِ خدایی که بسیار مهربانه و به بندگانش رحمت ِ بسیار داره
*************************************************
با سلام و امید اوقاتی خیر ... برای ِ همه شما
در دقایقی نزدیک به اذان ظهر میهمان ِ شما هستیم
لطفا در این میهمانی آسمانی با ما همراه باشید
*******************************************
فرصت امروز ِ ما صحبت از موضوعی ِ که قطعا همه ما در زندگی باهاش مواجه شدیم و گا
1- آیا می دانید طوماری که پس ازغدیر نوشته شد چه بود و به چه منظوری نوشته شد
مخالفان غدیر، برای اعلام مخالفت خود با ولایت علی(ع)، پس از گفت‌وگوی فراوان، عهدنامه‌ای به خط سعید بن عاص نوشتند تا بگویند که پیامبر، شخصی را برای امامت و رهبری تعیین نکرد و مردم باید با تشکیل شورا هرکس را می‌خواهند، برگزینند و هدف اصلی آنان از این کار، انکار ولایت حضرت علی(ع) بود. در بخش‌هایی از این عهدنامه آمده بود:

این عهدنامه‌ای است که گروهی از اصحاب رسول خدا صلی
تربـیت و رُشـد اخلاقی فقط از جانـبه خانم باید رعایت بشـه یا فقط آقا ؟؟
یا اینکه
هر دو باید تربیت دیـنی و اخلاقی پیـدا کنند ؟!
چند دقیقه باهم همراه بشیم، بشرط اینکه دوستان بعد خواندن مطلب همراهی کنند تا جمع چند فکر و نظر، مارو به آگاهی بیشتر و دقیق تری برسونه، به امیــد خدا.
بسم الله الرحمن الرحیم
اول بحثمون بهترین نکته ای که به ذهنم میرسه و بزرگترین درس هم هست، و بهتره بگم که: حـَرف آخَر رو همون اول خدا برامون بیان میکند :
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ
اعمال شب نیمه شعبان
نیمه شعبان پس از لیلة‌القدر، افضل روزهاست و برای آن عبادات بسیاری گفته شده است که احیای شب نیمه شعبان یکی از اعمال بوده و دارای ثواب و اجر فراوانی است.
شب نیمه شعبان، شب بسیار مبارکی است و از امام جعفر صادق (ع) روایت است که «از حضرت امام محمد باقر (ع) سؤال شد از فضیلت‌های شب نیمه شعبان. ایشان فرمود: آن شب افضل شب‌ها است بعد از لیلة‌القدر و در آن شب خداوند عطا مى‌فرماید به بندگان، فضل خود را و مى‌آمرزد ایشان را به مَنّ و کَر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خدمات خودرویی پاکان